مدیریت چرخه عمر محصول یا PLM چیست؟
جولای 26, 2022 2022-07-26 16:13مدیریت چرخه عمر محصول یا PLM چیست؟
مدیریت چرخه عمر محصول یا PLM چیست؟
مدیریت چرخه عمر محصول یا Product Lifecycle Management و به طور خلاصه PLM، یک فرآیند و راهکار مدیریت سازمان است، که در آن تمام چرخه حیات محصول از زمان شکلگیری ایده در ذهن، طراحی، مهندسی، ساخت و تولید، بازاریابی و فروش، پشتیبانی از محصول و درنهایت بازیافت آن بهطور کامل مدیریتشده و باعث ادغام و ایجاد یکپارچگی بین افراد، اطلاعات، ابزارها و فرآیندهای سازمان جهت ایجاد یک زیرساخت مطلوب از اطلاعات و مهندسی محصول بهطور همزمان میگردد.
امروزه از سیستمهای PLM به عنوان راهکاری جامع برای مدیریت فرآیند توسعه محصولات پیچیده، شبیهسازی فرآیند تولید در کارخانه ها، آمادهسازی جهت تولید و ارائه محصول، برنامهریزی برای پشتیبانی از محصول، جمعآوری تجارب در جهت بهبود محصول و در نهایت برنامهریزی مهندسی جهت بازیافت آن در قالب ارائه محصول جدید استفاده میشود.
بیشتر بخوانید: چه افرادی نباید کتیا و سالیدورکس را بیاموزند!
راهکار PLM با ثبت تجارب بهدستآمده از ساخت نمونههای قبلی در قالب نیازمندیهای مشتریان منجر به بهبود محصول یا توسعه محصولات جدید خواهد شد. این راهکار بر پایه ایجاد زیرساخت اطلاعاتی مسنجم و یکپارچه از اطلاعات محصول و دسترسی لحظهای افراد به اطلاعات بهروز استوار است چراکه فعالیتهای مهم مربوط به محصول، مانند CAD، CAE،CAM و مدیریت اطلاعات، مدیریت زنجیره تأمین، فروش و ارتباط با مشتری در یک مجموعه واحد باهم مرتبط میشوند.
به عبارت سادهتر PLM گردآورنده برنامههای کاربردی مختلفی است که در عمر یک محصول نقش مهمی را ایفا میکنند. همچنین تعامل بین کاربران و ایجاد یکپارچگی بین کاربران، ابزارها و فرآیندها از دیگر نکات شاخص این راهکار است. کاربران در قالب تیمهای مختلف داخلی یا خارجی (تأمینکنندگان) قادرند در فرآیند توسعه محصول با یکدیگر در تعامل بوده و از اطلاعات بهروز در تمامی مراحل توسعه بهرهمند شوند.
در ادامه به شرح سه بخش اصلی این راهکار یعنی محصول، چرخۀ عمر و مدیریت پرداخته میشود:
معنی محصول یا Product در راهکار PLM
محصول، منبع درآمد سازمان است و بدون آن، نه تنها مشتری وجود نخواهد داشت، بلکه اساساً نیازی به وجود سازمان دیده نمیشود. با توجه به اینکه سازمان، با جریان مداومی از نوآوری و ابتکار در محصولات درآمدزایی میکند، بدون محصول خدمات مرتبط با آن و سودآوری هم وجود نخواهد داشت.
راهکار PLM مبتنی بر محصول است و فارغ از نوع، وجود آن اهمیت زیادی دارد؛ در این راهکار محصول خواه یک صندلی، نوشیدنی، هواپیما و یا لباس ساده باشد، محصول است و خدماتی را به همراه دارد که مشتری نیازمند آن است. محدودۀ محصولات در راهکار PLM بسیار گسترده است، بطوریکه دستهای از آنها قابللمس هستند مانند کامپیوتر و اتومبیل و دستهای دیگر غیرقابل لمس هستند مانند، نرمافزار و سیاستهای بیمه.
در این راهکار تنوع و ابعاد و اندازههای محصول نیز بسیار متفاوت است و از هواپیمای ایرباس A380 با طول 73 متر و بال 80 متر و یک اسکناس یکدلاری گرفته تا یک کتاب، نوشیدنی و تمبر باضخامت میلیمتری یا حتی کمتر از آن را شامل میشود. همچنین در این راهکار محصول میتواند یک یا مجموعهای از خدمات باشد که در این صورت قابللمس نیست ولی میتواند از چندین محصول قابللمس و خدمات و یا ترکیبی از محصولات و خدمات که در کنار هم نیازی را برآورده میکنند تشکیل شده باشد.
محصول در یک سازمان هم میتواند توسط خود سازمان ساخته شده و توسعه پیدا کند و هم از طریق تبادلات میان سازمانهای مختلف توسعه یابد و وابسته بهنوع آن میتواند متشکل از بخشهای مونتاژی و هزاران قطعه، اجزاء، ترکیبات و یا مواد ساختاری متفاوت باشد. بسیاری از محصولات از انواع مختلف اجزا سختافزاری، نرمافزاری، الکتریکی، الکترونیکی و شیمیایی تشکیلشدهاند و همچنین بسیاری از محصولات نیز شامل بخشهایی مرتبط با کشاورزی، جنگلداری و شیلات هستند. درنتیجه بسیاری از سازمانها صدها یا هزاران محصول را که هرکدام قطعات متفاوتی دارند، تولید میکنند که تمام این بخشها نیاز به مدیریت دارند و راهکار PLM سیستم مدیریتی است که محصولات و قطعات یک شرکت را در حوزه های مختلف مدیریت می کند.
مفهوم چرخه عمر یا Lifecycle در راهکار PLM
چرخه عمر محصول در راهکار PLM شامل پنج مرحله است که در هر مرحله محصول در وضعیت متفاوتی قرار دارد.
- در مرحلۀ تصور و ابتکار در ایجاد، محصول تنها یک ایده در ذهن است.
- در مرحله تعریف محصول، این ایدهها به توضیحات جزئی و مشخص تبدیل میشوند.
- در انتهای مرحله تحقق محصول، محصول در شکل نهایی خود قرار دارد (مثلاً یک اتومبیل) که میتواند توسط مشتری مورد استفاده قرار گیرد.
- در مرحلۀ مصرف و پشتیبانی، محصول در اختیار مشتری قرار داشته و از آن استفاده میکند.
- درنهایت محصول در مرحلهای قرار میگیرد که دیگر قابلاستفاده نیست و یا کنار گذاشته میشود؛ شرکت، تولید محصول را منقطع کرده و مشتری آن را دور میریزد.
فعالیتهایی که در چرخۀ عمر انجام میشود در هر صنعت متفاوت است، بنابراین سازمانها در یک صنعت خاص دید کامل و مشخصی از چرخۀ عمر محصول در صنعت خود دارند.
تعابیر مختلف از پنج مرحلۀ چرخۀ عمر محصول
تولیدکنندگان و مصرفکنندگان در راهکار PLM با توجه به تنوع در بهرهبرداری، دید متفاوتی نیز نسبت به چرخۀ عمر محصول دارند. از نگاه مصرفکننده چرخۀ عمر محصول دارای پنج مرحله تصور محصول، تعریف محصول، تحقق محصول، مصرف و دور انداختن آن است، درصورتیکه از نگاه تولیدکننده پنج مرحله تصور و ایده، تعریف، تحقق، پشتیبانی و حذف محصول در راهکار PLM تعریف میشود.
حال از نقطه نظر بازاریابی، چرخه عمر بازار محور وجود دارد که مفهوم چهار مرحلهای آن شامل معرفی، رشد، بلوغ و زوال محصول است و تعریف پنج مرحلهای آن توسعۀ محصول، معرفی به بازار، رشد در بازار، بلوغ در بازار و افول فروش را شامل شده که در آن، روشهای مختلف شناسایی، قیمتگذاری و فروش در مرحلههای مختلف میتواند اعمال شود.
معنی مدیریت یا Management در راهکار PLM
مدیریت محصولات شامل فعالیتهایی مانند سازماندهی و هماهنگی منابع، تصمیمگیری، هدفگذاری و کنترل نتایج حاصل از ساخت محصول است. محصول در تمام مراحل چرخۀ عمر خود شامل ایده، تعریف، تحقق، مصرف و دور انداختن آن باید تحت کنترل و مدیریت باشد تا از انجام درست مراحل و توانایی آن در ایجاد درآمدزایی برای سازمان اطمینان حاصل شود.
- محصول زمانی که تنها یک ایده است نیاز به مدیریت دارد. ایدهها نیاز به مدیریت دارند تا از فهم درست و حفظ آنها اطمینان حاصل شود.
- محصول زمانی که تعریف میشود نیاز به مدیریت دارد. برای مثال، پروژه توسعه یک محصول برای اطمینان از داشتن الزامات مشتری، نیاز به مدیریت دارد.
- محصول زمانی که در حال تحقق است نیاز به مدیریت دارد. استفاده از روشهای درست و بهینه جهت تعریف و تولید محصول بسیار اهمیت دارد.
- محصول زمانی که به مصرف میرسد نیاز به مدیریت دارد. محصول باید بهدرستی نگهداری شده و شمارهسریال، تاریخ تولید، بهروزرسانیهای موردنیاز، تغییرات در بازار هدف و تکامل فنی آن پیگیری و مدیریت شود.
- محصول در مرحله حذف و زوال خود نیاز به مدیریت دارد. بهعنوانمثال باید مراقب بود که اجزاء و زبالههای سمی محصول در نزدیکی منابع آب شرب قرار نگیرند.
فعالیتها و ساختار در راهکار PLM
راهکار PLM در رأس فعالیتهای تجاری یک سازمان قرار دارد، بطوریکه فعالیتهای سطح پایینتر مرتبط با محصول زیرشاخه آن یکپارچه و هماهنگ میشوند. برخی از این فعالیتها عبارتاند از:
- مدیریت سبد محصول به طور ساختار یافته و منسجم
- ماکزیمم کردن سود بازگشتی از سبد محصول
- مدیریت محصولات در طول چرخۀ عمر
- مدیریت مؤثر بر پروژههای نوآورانه، توسعه، پشتیبانی و دورریز محصول
- فراهم کردن محیطی برای کنترل و مشاهد محصول و فرآیندهای مرتبط در طول چرخۀ عمر آن
- مدیریت بازخورد محصول از سوی مشتری، کارشناسان مربوطه و بازار
- مدیریت مؤثر الزامات (آنچه محصول باید داشته باشد تا رضایت مشتری جلب شود)
- ایجاد فضای مناسب برای همکاری میان طراح، تأمینکننده، شرکاء و مشتریان
- مدیریت فرآیندهای مرتبط با محصول جهت انسجام و پیوستگی آنها
- بررسی، مدیریت امن و حفظ یکپارچگی اطلاعات محصول
- در دسترس بودن اطلاعات محصول در هر مکان و هر زمان که نیاز باشد
- اطلاع از ویژگیهای دقیق محصول ازلحاظ فنی و مالی در سراسر چرخۀ عمر
مدیریت فعالیتهای فوق با استفاده از ماتریس PLM که شامل 5 مرحله چرخه عمر محصول در محور افقی و 10 عنصر که باید در مراحل پنجگانه چرخه عمر محصول مدیریت شوند، صورت میگیرید. ماتریس PLM نشان میدهد که مدیریت چرخه عمر محصول از وسعت و پیچیدگی زیادی برخوردار است. در این راهکار از روشهای شناسایی ایدهها برای محصولات جدید تا ساختار سازمانی و تجهیزات بازیافت در انتهای چرخۀ عمر محصول و همچنین افراد مرتبط با هر فعالیت و بسیاری از مسائل دیگر باید در نظر گرفته شود.
در ادامه دلایل نیاز به استفاده و بهکارگیری راهکار PLM در سطح سازمانی و کلان بیان میشود:
- در راهکار PLM فعالیتهای مدیریت محصولات باید سازماندهی، تعریف و در قالب موازی با معماری کسب و کار سازمان و فرایندهای تجاری در سراسر چرخۀ عمر محصول سند سازی شوند و تا حد ممکن، فعالیتها بهصورت موازی عمل میکنند تا زمان چرخه کاهش پیدا کند. اما در راهکارهای فعلی، هر دپارتمان فعالیتهای خود را مستقل از سایر کارکردها تعریف میکند و بدون سندسازی رسمی در یک دپارتمان، روند انجام فعالیت در دپارتمانهای دیگر ادامه پیدا میکند.
- در راهکار PLM، یک سیستم مدیریت اطلاعات محصول (PDM) با عملکردی بهینه، دادۀ محصول را سراسر چرخۀ عمر آن مدیریت میکند درحالیکه در راهکارهای فعلی هر دپارتمان دادههای خود را مستقل از سایر دپارتمانها مدیریت میکند. در راهکار PLM دادۀ محصول که از آن بهعنوان “دادهای که محصولات یک سازمان را تعریف میکند” یاد میشود جزئی از داراییهای یک سازمان بهعنوان ویژگیهای فکری آن و منبعی استراتژیک و باارزش بهحساب میآید و محتوا، قالب و ساختار در یک مدل دادۀ محصول حفظ و ثبت میشود.
اما در راهکارهای فعلی، مفهوم دادۀ محصول وجود ندارد و دادهای که محصول را تعریف میکند در اسناد مختلفی که بهطور مستقل در هر دپارتمان بر روی کاغذ، بهصورت الکترونیکی، در انبار نقشهها و یا در درایو C: و غیره ایجاد میشود، مثل اطلاعات بازاریابی، اطلاعات مهندسی و تولید. - در راهکار PLM، نرمافزارهایی برای پشتیبانی از فعالیتهای مرتبط با محصول در طول چرخۀ عمر آن استفاده میشود که با معماری کلی سیستم اطلاعاتی سازمان تناسب دارد. اما در راهکارهای فعلی هر دپارتمان نرمافزار خود را بر اساس اهداف بهبود عملکرد دپارتمان خود انتخاب میکند.
- در راهکار PLM، روشهای متنوعی (مانند DFA و LCA) برای پشتیبانی از فعالیتهای مرتبط با محصول در چرخۀ عمر آن در راستای فرایند تجاری و معماری سیستم اطلاعاتی کلی سازمان، استفاده میشود. در راهکارهای فعلی هر دپارتمان روشهای مستقلی را انتخاب و اجرا میکند.
- در راهکار PLM، شاخصهای کلیدی عملکرد یا KPIs، کسبوکار گرا هستند. زمان عرضه به بازار و درصد درآمد از محصولات کمتر از 5 سال از زمان تولید نمونهای از این شاخصها هستند. اما در راهکارهای فعلی، KPIs دپارتمانی بوده، مثلاً یک KPIs معمول، تعداد مناسب کارکنان در بخش مهندسی است.
- در راهکار PLM، خانواده، ساختار، پلتفرم و سبد محصولات و همچنین رابطۀ یک محصول با محصولات دیگر بسیار حائز اهمیت است. اما در راهکارهای فعلی در هر محصول جدید توسعه و کارکرد محصول بر دیگر موارد برتری دارد و ساختار، رابطه و نحوه استفاده از قطعات موجود جهت تکمیل سبد محصولات از اهمیت کمتری برخوردار است.
- در راهکار PLM، افراد در تیمهای مختلف روی سبد محصول کار میکنند و بر موفقیت آنها متمرکز میشوند. اما در راهکارهای فعلی، افراد بر روی مسائل دپارتمان متمرکز هستند، بطوریکه استخدام و آموزش داده میشوند و مبتنی بر دپارتمان کار میکنند. فعالیتهای آنها را مدیر دپارتمان مشخص میکند و آنها میتوانند در ساختار خود دپارتمان ترفیع پیداکرده و برای مقامی در دفتر دپارتمان هدف گذاری کنند.
- در راهکار PLM، سازمانها بهترین منابع را مستقل از جنسیت، نژاد و مذهبشان در طول چرخۀ عمر محصول به کار میگیرند. اما در راهکارهای فعلی، مسائل قومی، مذهبی و نژادی از اهمیت بسزایی در سازمانها برخوردار است.
- در راهکار PLM، محصولات بینالمللی این امکان را برای مردم فراهم میکنند تا از محصولاتی که قبلاً دسترسی نداشتهاند، استفاده کنند. محصولات جهانی که تولید میشوند در سراسر جهان به فروش رسیده و خدمات پشتیبانی از آنها بهصورت سراسری انجام میشود. اغلب آنها در نقاط مختلفی توسعه دادهشده و مهندسی میشوند، سپس با قطعات و مواد تولیدشده در مکانهای متفاوت مونتاژ میشوند. برای مثال، هواپیما، اتومبیل، ماشین، ساعت، لباس، نوشابه، محصولات دارویی، صابون، نرمافزار، بازیهای رایانهای، و محصولات الکترونیکی مانند تبلت، تلویزیون و گوشیهای هوشمند نمونهای از محصولات جهانی هستند.
اما در راهکارهای فعلی و قدیمی هنوز هم خیلی از سازمانها هستند که در محدودهکاری خود محصولاتشان را عرضه کرده و هنوز ساختارهای بینالمللی و چندملیتی پیدا نکردهاند و درنتیجه تعداد کمی محصول در سراسر دنیا عرضه میکنند. - در راهکار PLM، سازمان و مدیریت کسبوکار گرا، تعریفشده، مبتنی بر چرخۀ عمر، جامع، دیجیتالی، به همپیوسته و متمرکز بر محصول هستند اما در راهکارهای فعلی، آنها فنیگرا، تعریفنشده، دپارتمانی، جزیرهای، مبتنی بر کاغذ و غیر متمرکز بودهاند.
- در راهکار PLM، مدیران ارشد میتوانند نیاز مدیریت مؤثر بر چرخۀ عمر محصول را درک کرده و فرموله کنند و معیارهای کلیدی و چگونگی مدیریت فعالیتها را تعریف کنند. اما در راهکارهای فعلی، مسائل مرتبط با محصول موضوعی مهم برای مدیریت بهحساب نمیآیند.
- راهکار PLM دید کاملی از سیستم ایجاد میکند. بهعنوان بخشی از راهکار PLM، نرمافزار شبیهسازی مجازی، میتواند تولید یک محصول پیش از راهاندازی خط تولید را شبیهسازی کند. این به معنی است که مدیران بخشها مهندسی و تولید میتوانند محدودیتهای ممکن را شناسایی کنند و خطاها را پیش از اینکه محصول به مرحله تولید برسد، تشخیص بدهند.
سپس مهندسان میتوانند ارزیابی درستی از فعالیتهای لازم در طول فرایند تولید محصول، ماهها پیش از شروع کار، داشته باشند. داشتن یک شبیهسازی سه بعدی از فرایند برای اینکه بدانیم تولید محصول به چهشکل در دنیای واقعی انجام میشود، به این معنی است که طراحان سیستم میتوانند تغییرات، بهینهکردن عملکرد و کیفیت و نوآوری را به شکل مؤثری انجام دهند.
برای مثال، پیشبینی غلط در زمانبندی، یک دلیل عمده برای تأخیر و خطا در فرایند تولید است. داشتن چنین نرمافزاری در واحد صنعتی تمام بخشها را مطمئن میسازد که تولید و ساخت محصول بهصورت همزمان در حال انجام است. این همزمانی بهعنوان یک پیوستگی دیجیتال است که تمام بخشها به طراحی موردنیاز برای هر مرحله دسترسی دارند. این بهینهسازیهای در فرایند تولید، کار را بر اساس زمانبندی پیش میبرد و کمک فراوانی به بخشهای دخیل در تولید پیش از بروز هر نوع خطا یا اثرات مخربی میکند. - راهکار PLM باعث تجزیه و تحلیل آسان و قابل اطمینان اطلاعات محصول میشود و یک فرایند ساده برای ارتباط و تعاملبین بخشهای مختلف یک سازمان مانند تولید، مهندسی، تأمین و مشتری را فراهم میکند و باعث میشود تا از علم IT به بهترین شکل در یک شرکت استفاده شود.
اسناد و مدارک در این روش بسیار ارزان تولید و جابجا میشود. همچنین فایل تاریخچه یک محصول از ابتداییترین ایده و تغییرات انجامشده تا آخرین مرحله تولید که ممکن است طی شده باشد را در خود ثبت میکند. این فایل میتواند یک تاریخچه کامل از کل اسناد یک محصول و یا لیست قطعات آن باشد. - راهکار PLM باعث کاهش زمان توسعه و ساخت محصول جدید میشود. در بازار رقابتی امروز جهان کسانی میتوانند دوام بیاورند که قادرند بهسرعت از تجربیات قبلی خود استفاده کرده و محصول جدید را ارائه دهند، در غیر این صورت مشتری به سمت محصول جدید میرود، همانطور که خطوط تولید اتوماتیک بسیار سریعتر قابلتغییر برای تولید جدید هستند، شرکتهایی که مجهز به PLM باشند نیز بسیار سریعتر قادرند محصول جدید را ارائه کنند. با استفاده از PLM مدیران و کارکنان قادر به دیدن رشد لحظه به لحظه فروش محصولات خود نسبت به تغییرات و هزینهها خواهند بود و با داشتن این اطلاعات میتوانند زمان شروع پروژه جدید در صنعت خود را پیش بینی نمایند.
- راهکار PLM باعث یکپارچگی در فعالیتهای مرتبط با محصول میشود. کسب کار امروزه در شرکتها، شامل قسمتهای مختلف از تدارکات، تولید، مهندسی و اداری و مالی میباشد و بهتر است تمام این فعالیتها در یک سیستم واحد و یکپارچه انجام گیرد. در این حوزه هدف اصلی راهکار PLM افزایش راندمان شرکت میباشد.
زمانی که سازمان برای چرخهکاری خود یکسری مقررات در قسمتهای مختلف شرکت وضع کرد و یا مجبور به رعایت آنها باشد، PLM کمک میکند تا تمام قسمتها بدون جاانداختن حتی یک قانون و یا استاندارد به وظایف خود عمل کنند. درواقع زمانی که نیاز است مراحل گامبهگام جلو رود و تقدم و تأخر کار بسیار مهم است،PLM میتواند پاسخگوی این سیستم باشد. - در راهکار PLM، رئیس امور محصول (CPO) مسئولیت کامل در چرخۀ عمر را بر عهده دارد و به مدیرعامل گزارش میدهد. همچنین رئیس امور مالی و رئیس امور اطلاعاتی به همین ترتیب به مدیرعامل گزارش داده و مدیر محصول نیز به رئیس امور محصولات گزارش میدهد. اما در راهکارهای فعلی، افراد با دید کارکردی و دپارتمانی خود مثل بازاریابی، مهندسی و یا تولیدی به سازمان نگاه میکنند و به مدیرعامل گزارش میدهند.
- در راهکار PLM، هر فرد در چرخۀ عمر، به مجموعۀ یکپارچهای که شامل محصولات موجود، درحالتوسعه و جدید است، ارجاع داده میشود و ارزش سبد محصول یکپارچه یک KPIs کلیدی میباشد. اما در راهکارهای فعلی، افراد تنها بدون اطلاع از تاریخچه محصول تنها به مباحث دپارتمان خود دسترسی دارند. بهعنوانمثال، افراد مرتبط با بازاریابی و فروش محصول به سبد محصولات موجود، و افراد در بخش مهندسی به پروژههای موجود ارجاع داده میشوند و آنها را توسعه میدهند.
- راهکار PLM باعث شفافسازی فرایند فعالیتهای مرتبط با محصول میشود. شفافیت بخشی جداییناپذیر از موفقیت یک شرکت است زیرا ابزاری در تصمیمگیری و انتشار خط مشهای سازمان است. PLM یک خط ارتباطی بین مدیران، کارفرمایان، مشتریان و کارکنان دیگر است که با ایجاد یک فضای گفتمان باز به کسب کار این شانس را میدهد تا مدیران و افراد بدانند چهکاری لازم است و چه چیزی کم است.
- در راهکار PLM دسترسی به همه موارد مرتبط با محصول در یک محیط واحد ممکن است. اگر مدیر یک مجموعه بزرگ بوده باشید حتماً تجربه کردهاید که برای هر قسمت از اطلاعات سازمان باید به مکان یا فرد خاصی رجوع کرد اما ممکن است این دسترسی در هرلحظه امکانپذیر نباشد. درPLM اطلاعات همه افراد و قسمتهای سازمان در یک دیتابیس جمعآوریشده و فقط مدیران و یا افراد مجاز میتوانند به همه آنها دسترسی داشته باشند، هر وقت که بخواهند. بدیهی است که از انتشار اطلاعات غیرضروری برای دیگران نیز میتوان جلوگیری نموده و سطح امنیت اطلاعات را بالا برد.
- در راهکار PLM ارتباط بین واحدهای مختلف راحت و آسان است. ارتباط داخلی و استفاده از اینترنت صنعتی IIOT پیچیدگی موارد موردنیاز برای PLM را بهویژه در بحث برنامهریزی تولید، مدیریت و بهینهسازی افزایش داده است. بیشتر تولیدکنندگان در حال حاضر طراحی و فرایند تولید خود را در مکانهای متعددی در کنار یکدیگر راهاندازی میکنند.
فاصله، تفاوتهای فرهنگی و رویکردهای گوناگون برای حل مشکلات میتواند در برخی موارد نتایجی مثل خطاهای هزینهبر تولید به همراه داشته باشد؛ اگر یک ارتباط کاملاً یکپارچه وجود نداشته باشد. با استفاده از راهکاری مانند PLM که مانند یک پل ارتباطی این خلأ میان مکانهای مختلف را برطرف کند، کسبوکارها میتوانند برنامهریزی، مدیریت و بهینهسازی فرایندهای صنعتی را به انجام برسانند.
برای مثال به عنوان یک مشکل معمول، زمانی که بخشی از فعالیتهای مرتبط با اندازه گیری ویژگیهای محصول به خارج از کشور ارسال میشود، ممکن است ترجمه ضعیف این اندازهگیریها یا سیستم اندازهگیری متفاوت، باعث خطاهای هزینهبر تولید بشود. تیمهای مهندسی میتوانند این مشکلات در فرایند تولید را حل کنند، اما همچنان تأخیر، اشتباهات گیجکننده و هزینههای فراوان برای برطرفکردن این مشکلات وجود دارد. اما با استفاده از یک نرمافزار تولید مجازی سه بعدی در راهکار PLM، کاربران میتوانند دستورالعملها و اندازه گیری ها را بهصورت کاملاً شفاف با یکدیگر به اشتراک بگذارند و همزمان ویژگیهای مختلف محصول را در مرحله طراحی تغییر بدهند. - در PLM، قانون ”صدای محصول را در زودترین حالت ممکن بشنو” است و افراد در بخشهای مختلف چرخه عمر به مشارکت مشتری در روند توسعه محصول فکر میکنند و با استفاده از تکنولوژیهای موبایل، GPS، تکنولوژی RFID و اینترنت، اطلاعات را به طور مستقیم با مشتری که محصول را به مصرف میرساند، تبادل میکنند. دریافت بازخورد از مشتری بهصورت همزمان با توسعۀ محصول بسیار ارزشمندتر از فرم ارزیابی مشتری خواهد بود که بعد از عرضه محصول جدید دریافت شود.
در راهکارهای فعلی، قانون “صدای مشتری را بشنو” است که این امر باعث بیتوجهی به محصول و در نظر نگرفتن شاخصهای کلیدی KPIs در توسعه سبد محصولات میگردد و افراد در بخشهای مختلف برای درک اینکه مشتری دربارۀ محصولات حال حاضر و آتی چه فکر میکند از ارزیابی مشتری استفاده میکنند.
در حوزه کاری ما، یعنی مهندسی مکانیک و طراحی محصول، این مسئله اهمیت بسیاری دارد. مدیریت و یکپارچهسازی سه فرایند اصلی طراحی محصول یعنی طراحی به کمک کامپیوتر(CAD)، مهندسی به کمک کامپیوتر (CAE) و ساخت به کمک کامپیوتر (CAM) را در حوزهی PLM اصطلاحاً مدیریت طراحی محصول مینامند.
این سه بخش از فعالیتهای مربوط به طراحی محصول که مشخصاً مرتبط با نرمافزارهای کامپیوتری هستند، دارای ارتباطات مهمی با یکدیگر بوده و بهطور معمول با یک نام یعنی فعالیتهای CAx شناخته میشوند. شکل زیر چرخه پیوسته و مرتبط CAx را نشان میدهد. مدیریت طراحی، حوزه مدیریتی جدیدی است در کسبوکار که در آن از روشهای مدیریت پروژه، استراتژی و زنجیره تأمین برای اداره فرایندها و ایجاد ساختار و سازمان برای حوزه طراحی بهره گرفته میشود.
هدف از مدیریت طراحی ایجاد محیط سازمانی است که در آن بهواسطه ایجاد و مدیریت یک سیستم مؤثر و کارآمد بتوان به اهداف و مأموریتهای راهبردی سازمان دستیافت.
مدیریت طراحی فعالیتی فراگیر در کلیه سطوح سازمان از راهبردی تا عملیاتی میباشد و مسیری تعریفشده از گام اکتشاف تا اجرا را در برمیگیرد. مدیریت طراحی شامل فرایندهایی مستمر، تصمیمگیریهایی مرتبط با کسبوکار و راهبردهایی است که نوآوری را تسهیل کرده و به خلق محصولات، خدمات، ارتباطات، محیط و برندهایی بپردازد که بهگونهای مؤثر طراحیشده باشند تا کیفیت زندگی ما را ارتقاء داده و برای سازمان موفقیت بیافرینند. اگر در نگاهی فراتر طراحی محصول را مجموعهای از فعالیتهای استراتژیک برای خلق یک محصول جدید بدانیم آنگاه ایجاد یکپارچگی بین حوزهی CAx و سایر حوزههای PLM مثل مدیریت دادهها یا مهندسی سیستم از الزامات اصلی به شمار میرود.
سیستم CAD وظیفه طراحی سهبعدی محصول را بر عهده دارد و ذخیرهسازی یکپارچهی اطلاعات طراحی که در حوزهی PDM مطرح گردید راهکاری است برای ایجاد همگرایی بین فعالیت کاربران این حوزه، کاهش خطا و افزایش امکان تعامل همزمان با سایر حوزهها. اما پسازاین مرحله،CAE وظیفه تحلیل رفتار مهندسی طرح را بر عهده دارد.
به عبارتی CAD درک ظاهر محصول در جهان واقعی را برای مهندسان میسر میکند درحالیکه CAE درکی از رفتار و عملکرد محصول را در جهان واقعی پیش روی مهندسان قرار میدهد. در مرحله CAE باید اثبات شود که طرح الزامات مهندسی مدنظر اعم از عملکرد صحیح، استحکام، قابلیت اعتماد مطلوب و… را دارا میباشد. بهطور معمول CAE با سه دسته از تحلیلهای مهندسی یعنی تحلیل اجزاء محدود، تحلیل دینامیک سیالات محاسباتی و تحلیل دینامیک چندجسمی شناخته میشود. بر اساس نتایج این تحلیلها، بهینهسازی طراحی نیز بخشی از فعالیتهای حوزهی CAE به شمار میرود. اما مرحلهی پایانی یعنی CAM عموماً به استفاده از نرمافزار برای کنترل ماشینابزار جهت تولید قطعات گفته میشود. درواقع در مرحلهی CAM تکنولوژی ساخت یک قطعه موردبررسی قرارگرفته و تدابیر لازم جهت شبیهسازی و استخراج کدهای نرمافزاری موردنیاز برای ماشینابزارها انجام میشود. براي اينكه قلمرو CAD/CAM در عمليات يك شركت توليدي درك گردد، لازم است فعالیتها و عملكردهاي گوناگوني كه بايد در طراحي و ساخت يك محصول انجام شوند، موردبررسی قرار گيرند.
همانطور که در شکل زیر مشاهده میشود چرخه CAD/CAE/CAM از مشتريان و بازارهايي كه متقاضي محصول هستند در مرحله ایجاد نیاز به طراحی (CAD) شروع ميگردد. اگر مشتريان و بازارها بهعنوان مجموعه بزرگي از صنايع و بازارهاي مصرفي تلقي گردند، واقعيتر از تلقي آن بهعنوان يك بازار انحصاري است. با توجه به گروه خاص مشتريان، تفاوتهايي درروش فعال كردن چرخه محصول وجود خواهد داشت. در برخي موارد وظايف طراحي توسط مشتري صورت پذيرفته و توليد نيز توسط يك شركت ديگر انجام ميگيرد. در برخي موارد ديگر، طراحي و توليد توسط يك شركت صورت ميگيرد. مورد هرچه كه باشد، چرخه محصول با يك مفهوم یا يك ايده شروع ميشود. اين مفهوم پرورانده ميشود، پالايش مييابد، تجزیهوتحلیل ميگردد و بهبود مييابد.
در قسمت CAD مدل سازی سهبعدی، بررسی مشخصات طرح، نقاط کلیدی و امکان پذیری آن انجام شده و در بخش CAE نیز روی قطعه مدل سازی و طراحی شده انواع تحلیلهای المان محدود و محاسبه عمر و بهینه سازی انجام میشود و در طي فرآيند طراحی و مهندسی محصول به يك نقشه براي توليد ترجمه ميگردد و مستندسازی میشود. اين مستندات مجموعهاي از مشخصات را نشان ميدهد كه چگونگي انجام توليد را بيان ميكنند. درنهایت پس از مستندسازی در مرحله CAE، فرایند برنامهریزی جهت تولید، ساخت آن، کنترل کیفیت، بستهبندی، حمل برای مشتری و بازاریابی آن در مرحله CAM طی میشود و مجدد جهت ساخت محصولی جدید و یا توسعه محصول قبلی چرخه فوق تکرار میشود.
در این میان چند نکته خودنمایی میکنند؛ در درجه اول باید توجه داشت که ورودی دو حوزهی CAE و CAMاطلاعات تولیدی در حوزهی CAD هستند. بنابراین وجود نرمافزارهای جزیرهای و با فرمتهای اطلاعاتی متفاوت و ناهماهنگ، تبادل اطلاعات بین سه حوزه را دشوار کرده و علاوه بر کاهش سرعت و بهرهوری، احتمال بروز خطا را نیز بهشدت افزایش میدهد.
بنابراین اولین رویکرد در مدیریت طراحی محصول، ایجاد بستر نرمافزاری یکپارچه برای حوزههای CAx است، به شکلی که انتقال دادهها بدون اختلال و با حداقل اتلاف زمان انجام گردد. نکته دوم رفتوبرگشتهایی است که بین این سه حوزه انجام میشوند. نباید انتظار داشت که حوزهی CAE با دریافت اطلاعات CAD تأییدیه مهندسی مربوطه را صادر کند. در اغلب موارد اصلاح طرح و تحلیل مجدد آن ممکن است بارها اتفاق بیفتد.
این موضوع در حوزهی CAM نیز صادق است، چراکه ممکن است ساخت طرح ازنظر اقتصادی و یا فنی با چالشهایی روبرو شود که قبلاً پیشبینینشده؛ لذا نیاز به تجدیدنظر در طراحی و تکرار مجدد مراحل قبلی باشد. بنابراین یکی از رویکردهای مهم دیگر در مدیریت طراحی محصول، تنظیم فرایندهای یکپارچه، قوانین کنترلکننده و زیرساخت اطلاعاتی مناسب جهت کنترل این رفتوبرگشتها است؛ بهگونهای که دستیابی به حداکثر بهرهوری، صرفه جویی در زمان و هزینه و از همه مهمتر از بین رفتن خطاها و تداخلات ناخواسته تضمین گردد.